دانشگاه گلستان
مجله آمایش جغرافیایی فضا
2538-5739
2538-4821
9
33
2019
11
22
بررسی تغییرات زمانی و مکانی AOD 1 و ارتباط آن با خصوصیات ابرهای سرد بر روی ایران با استفاده از دادههای سنجش از دور سنجنده MODIS
17
30
FA
علیرضا
دهقانپور
استادیار، گروه جغرافیا، دانشگاه پیام نور
a_dehghanpour@pnu.ac.ir
10.30488/gps.2019.91055
آیروسلها به عنوان هستکهای تراکمی در بسیاری از پدیدههای اقلیمی نقش مهمی دارند. در اینتحقیق با استفاده از دادههای اتمسفری روزانه ماهواره (MYD08-LEV3-COL5.1Aqua,) در دورۀ آماری 2002 تا 2014 شاخص AOD در طول موج 550 نانومتر بر روی ایران استخراج و به صورت فصلی مورد بررسی قرار گرفت. ابرهای با دمای کمتر از 273 درجه کلوین و پایینتر از تراز 300 هکتوپاسکال نیز به عنوان ابرهای سرد انتخاب و خصوصیات آن شامل CER, CF, WV, CTT از این دادهها استخراج و همبستگی فضایی آن با میزان AOD محاسبه گردید. نتایج نشان داد که توزیع فضایی و زمانی هواویزهها به شدت تحت تاثیر سامانههای بارشزا و طوفانهای گرد و غبار فرامنطقهای است به گونهای که حداقل آن در فصول سرد و حداکثر آن در فصول گرم سال است که به بیش از 0.45~ میرسد. ارتباط هواویزهها با خصوصیات ابر نیز بررسی گردید. همبستگی میان AOD و بخار آب برای فصول سرد سال در اکثر مناطق مثبت و قوی بود و در فصول گرم بر روی مناطق بیابانی و کوهستانی و سواحل ارتباط مثبت بود و سایر مناطق همبستگی منفی را نشان دادند. ارتباط AOD با دمای سطح ابر مشابه بخار آب بود و در فصول سرد بیشترین همبستگی منفی را به ویژه بر روی نواحی کوهستانی و ساحلی نشان داد. برای CER نیز در فصول سرد ارتباط معنی داری دیده نشد و در فصل بهار نواحی کوهستانی غربی ارتباط منفی و در فصل تابستان نواحی بیابانی مرکزی و شرقی ارتباط مثبت را نشان دادند.
خصوصیات ابر,AOD,MODIS
https://gps.gu.ac.ir/article_91055.html
https://gps.gu.ac.ir/article_91055_15106318c559128af942cd4b5c3bf24e.pdf
دانشگاه گلستان
مجله آمایش جغرافیایی فضا
2538-5739
2538-4821
9
33
2019
11
22
سنجش میزان برخورداری شهرستانهای استان کهگیلویه و بویراحمد از شاخصهای توسعه
1
16
FA
سعید
ملکی
0000-0001-6884-4259
استاد جغرافیا و برنامهریزی شهری دانشگاه شهید چمران اهواز
malekis@scu.ac.ir
زهرا
سلطانی
استادیار جغرافیا و برنامهریزی روستایی دانشگاه شهید چمران اهواز
zahrasoltani65@gmail.com
نعیم
اکرامی
کارشناسارشد جغرافیا و برنامهریزی شهری دانشگاه شهید چمران اهواز
ekraminaeem@yahoo.com
احمد
راشدی
کارشناسارشد جغرافیا و برنامهریزی شهری دانشگاه شهید چمران اهواز
a.rashedigeo@gmail.com
10.30488/gps.2019.91056
یکی از ارکان توسعه، جامع و یکپارچه بودن آن در رفع عدم تعادلهای اقتصادی و اجتماعی مناطق است. وجود نابرابری و ابعاد مختلف آن از نشانههای مهم توسعه نیافتگی است که رفع چنین کمبودهایی مستلزم نگرش و توجه جدی به نحوه پراکندگی شاخصهای توسعه در سطوح مختلف است. بهمنظور حل مسائل ناشی از عدم تعادلهای منطقهای، گام نخست، شناخت و سطحبندی مناطق ازنظر برخورداری در زمینههای مختلف است. هدف این پژوهش، سنجش میزان برخورداری شهرستانهای استان کهگیلویه و بویراحمد از شاخصهای توسعه است. بر این اساس؛ در این پژوهش سعی شده است تا 8 شهرستان این استان را بر اساس 8 شاخص: آموزشی، فرهنگی- ورزشی، مذهبی، سیاسی- اداری، زیربنایی، بهداشتی- درمانی، بازرگانی- خدمات و حملونقل- ارتباطات، بر پایه سرشماری آماری نفوس و مسکن سال 1390 و سالنامه آماری سال 1392، با استفاده از مدلهای تاکسونومی عددی و تاپسیس، سطحبندی و میزان درجه توسعهیافتگی شهرستانها تعیین گردد. نوع پژوهش کاربردی- توسعهای است روش گردآوری اطلاعات از نوع کتابخانهای و برای تحلیل دادهها و ترسیم نقشه از نرمافزارهای Excel و Arc GIS استفادهشده است. نتایج این پژوهش نشان میدهد که؛ میزان توسعه در شهرستانهای استان متعادل نیست و اختلاف قابلملاحظهای میان سطوح توسعهیافتگی شهرستانهای استان وجود دارد؛ بهطوریکه از مجموع 8 شهرستان این استان، 2 شهرستان برخوردار، 3 شهرستان نیمه برخوردار و 3 شهرستان نیز در رده شهرستانهای محروم قرارگرفتهاند. بویراحمد بهعنوان توسعه یافتهترین و لنده بهعنوان محرومترین شهرستانهای استان کهگیلویه و بویراحمد محسوب گردیدهاند. این نابرابری فضایی توسعه در شهرستانهای استان به خاطر توزیع ناعادلانه شاخصهای مختلف فرهنگی، زیربنایی، اقتصادی و... بوده است؛ که بهبود آن در شهرستانهای محروم ضروری میباشد.
توسعه,کهگیلویه و بویراحمد,شهرستان,تاکسونومی عددی,تاپسیس
https://gps.gu.ac.ir/article_91056.html
https://gps.gu.ac.ir/article_91056_d4326a2e9aac87baf3704ee1f9acf7cb.pdf
دانشگاه گلستان
مجله آمایش جغرافیایی فضا
2538-5739
2538-4821
9
33
2019
11
22
تحلیل وضعیت تابآوری شاخصهای کالبدی مساکن شهر تبریز در برابر حوادث غیرمترقبه
31
48
FA
علی اکبر
تقیلو
دانشیار گروه جغرافیا و برنامهریزی دانشگاه ارومیه
taghilou.a@gmail.com
مجتبی
مفرح بناب
0000-0001-7957-1698
عضو هیات علمی گروه مهندسی معماری دانشگاه بناب
a.majnouni@ubonab.ac.ir
علی
مجنو نی توتاخانه
مدرس گروه مهندسی معماری دانشگاه بناب
a.majnoony@gmail.com
احمد
افتاب
0000-0001-7451-7473
مدرس دانشگاه ارومیه و دکترای جغرافیا و برنامهریزی شهری
ahmadaftab20@gmail.com
10.30488/gps.2019.100762
هدف از این پژوهش بررسی وضعیت شاخصهای مسکن شهری با رویکرد تابآوری مساکن شهری تبریز است، روش پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی بوده و جهت وزندهی به شاخصها از مدل AHP و برای ارزیابی و رتبهبندی تابآوری هریک از مناطق شهری تاپسیس و ویکور و برای تولید نقشه از GIS استفاده شده است. در این پژوهش، هفت شاخص کالبدی شامل: مصالح یا اسکلت ساختمانی، کیفیت مساکن، قدمت ابنیه، نمای مساکن، تعداد طبقات، امکانات رفاهی و تراکم آنها مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از تحلیل یافتههای پژوهش گویای آن است که به لحاظ کالبدی شهر تبریز در وضعیت مطلوبیت متوسط قرار دارد. از نظر شاخص هفتگانه بارگذاری شده، شاخصهای امکانات رفاهی دارای بالاترین مطلوبیت و شاخصهای مصالح دارای کمترین مطلوبیت است؛ همچنین شاخصهای امکانات رفاهی و طبقات ساختمان بالاتر از حد وسط مطلوبیت (500/0) و چهار متغیر بعدی پایینتر از حد متوسط بودند. علاوهبراین در شاخصهای مصالح، کیفیت، قدمت ابنیه و نمای منطقۀ یک مطلوبترین و در شاخص مصالح منطقۀ دو نامطلوبترین و در شاخصهای کیفیت مساکن، قدمت ابنیه و نمای منطقۀ پنج نامطلوبترین بودند. در رابطه با شاخص مصالح نیز منطقۀ هشت مطلوبترین و منطقۀ شش نامطلوبترین منطقه بودند. درنهایت براساس نتایج ویکور منطقۀ سه تابآورترین و منطقۀ دو ناتابآورترین منطقه در برابر وقوع حوادث بوده است. درنهایت با توجه به یافتههای پژوهش پیشنهادات کاربردی ارائه شده است.
مسکن شهری,شاخصهای کالبدی,تابآوری,مدیریت بحران,تبریز
https://gps.gu.ac.ir/article_100762.html
https://gps.gu.ac.ir/article_100762_fc035273067385cad9fa8767aaf08fca.pdf
دانشگاه گلستان
مجله آمایش جغرافیایی فضا
2538-5739
2538-4821
9
33
2019
11
22
مدلسازی تأثیرات گردشگری شهری بر کیفیت زندگی و شهر خلاق در شهر کرمانشاه
49
60
FA
محسن
شاطریان
استاد گروه جغرافیا و اکوتوریسم، دانشکده منابع طبیعی و علوم زمین، دانشگاه کاشان
shaterian@kashanu.ac.ir
رسول
حیدری سورشجانی
استادیار گروه جغرافیا و اکوتوریسم، دانشکده منابع طبیعی و علوم زمین، دانشگاه کاشان
rasol_heidary@yahoo.com
ژیلا
ورفی نژاد
کارشناسارشد جغرافیا و برنامهریزی شهری، کاشان
zhila.varfinezhad@gmail.com
10.30488/gps.2019.100765
جهان امروز شاهد جهشی بلند به سوی زندگی هر چه بهتر و با کیفیتتر است و تلاش برای ارتقای کیفیت زندگی شهری دغدغۀ اصلی صاحبنظران میباشد. در این مسیر توجه به شهرها بهعنوان مراکزی که گردانندۀ اصلی این جریان هستند، اهمیت بسیاری دارد. گردشگری شهری با محوریت خلاقیت، کیفیت زندگی و رفاه شهروندان را تحت تأثیر مستقیم خود قرار داده است. هدف از انجام این تحقیق بررسی تأثیرات گردشگری شهری در کیفیت زندگی و شکلگیری شهر خلاق در شهر کرمانشاه میباشد. روش تحقیق، توصیفی – تحلیلی است و با استفاده از پرسشنامۀ محققساخته در محیط شهر کرمانشاه است که اطلاعات و دادهها از نمونۀ 385 نفری شهروندان بین 15 تا 75 ساله این شهر بهدست آمده است. جهت تجزیه و تحلیل نتایج حاصل از پرسشنامه از روش معادلات ساختاری (SEM) با استفاده از نرمافزار Amosاستفاده شده است. نتایج نشان داد که پتانسیلهای گردشگری در کیفیت زندگی و کیفیت زندگی در ایجاد شهر خلاق مؤثر هستند که با افزایش کیفیت زندگی، وضعیت شهر خلاق به مقدار 85/0 تغییر خواهد کرد. بهبود کیفیت خدمات زیرساختهای پتانسیلهای طبیعتگردی شهر کرمانشاه، شهرخلاق با سرعت بیشتری تحقق مییابد.
گردشگری شهری,شهر خلاق,کیفیت زندگی,مدلیابی معادلات ساختاری (SEM),شهر کرمانشاه
https://gps.gu.ac.ir/article_100765.html
https://gps.gu.ac.ir/article_100765_f7197c9702ca2d70ecc84b99446966e3.pdf
دانشگاه گلستان
مجله آمایش جغرافیایی فضا
2538-5739
2538-4821
9
33
2019
11
22
تحلیل عوامل ژئومورفولوژیکی در مکانیابی مراکز نظامی- دفاعی با استفاده از ANP و GIS. منطقه مورد مطالعه: پادگانهای شهرستانهای مرزی استان آذربایجان غربی
77
96
FA
صیاد
اصغری سراسکانرود
دانشیار ژئومورفولوژی، دانشگاه محقق اردبیلی
s.asghari@uma.ac.ir
میر نجف
موسوی
دانشیار جغرافیا و برنامهریزی شهری، دانشگاه ارومیه
mosavi@yahoo.com
سجاد
مهدوی
کارشناسارشد جغرافیا و دفاع مقدس، دانشگاه ارومیه.
sajjadmehdevi90@gmail.com
10.30488/gps.2019.91871
مکانگزینی مراکز نظامی انتخاب بهترین و مطلوبترین مکان استقرار است؛ به طوری که مخفیکردن نیروی انسانی و وسایل و تجهیزات و فعالیتها را به بهترین وجه امکانپذیر سازد. هدف از این پژوهش، شناسایی وضعیت استقرار مراکز نظامی و دفاعی شهرستانهای مرزی آذربایجانغربی و تجزیه تحلیل شرایط محیطی و معرفی مکان مناسب برای احداث مراکز نظامی دفاعی است. روش کار بدینصورت است که ابتدا با تنظیم پرسشنامه به روش پیمایشی، نظرات متخصصان نظامی و ژئومورفولوژی دربارۀ فاکتورهای مؤثر در مکانگزینی مراکز نظامی جمعآوری شد، سپس با رقومی کردن لایههای مورد نیاز از روی نقشههای موجود، پایگاه دادهها در نرمافزار Arc GIS تهیه و همچنین وزندهی دادهها بااستفاده از روش ANP انجام گرفت در نهایت، نقشۀ پهنهپندی منطقه از مناطق کاملا نامناسب تا کاملا مناسب تهیه گردید. نتایج نشان میدهد، از بین تمامی پادگانهای مورد بررسی در پژوهش هیچکدام از آنها در وضعیت کاملا مناسب قرار ندارند فقط پادگان امام سجاد تقریبا در وضعیت کاملاً مناسب بوده و پادگان لشگر 64 پیادۀ ارومیه در وضعیت کاملا ًنامناسب قرار گرفته است. باتوجه به میانگین ارزشی، میانگین امتیازی همۀ پادگانها 3.13 است که این به معنای استقرار متوسط پادگانها است. با توجه به پهنه تناسب اراضی برای استقرار پادگان؛ حدود یک سوم از زمینها وضعیتی کاملاً نامناسب برای استقرار پادگان دارند. این میزان برای برای پهنههای مناسب در حدود 10 درصد است. پیشنهاد میشود استفاده از قابلیتهای سیستم اطلاعات جغرافیایی و تحلیل سلسله مراتبی در آمایش فضایی نظامی، بهویژه در امر مکان گزینی مراکز نظامی و راهبردی در سطح استان آذربایجان غربی و دیگر نقاط کشور مورد توجه تصمیم گیران و برنامه ریزان قرار گیرد.
مراکز نظامی,ژئومورفولوژی,آذربایجانغربی,مکان گزینی,فرآیند تحلیل شبکهای (ANP)
https://gps.gu.ac.ir/article_91871.html
https://gps.gu.ac.ir/article_91871_1e147bda7bb50bd0d66aea9606ddc09a.pdf
دانشگاه گلستان
مجله آمایش جغرافیایی فضا
2538-5739
2538-4821
9
33
2019
11
22
سنجش رضایتمندی گردشگران از کیفیت خدمات گردشگری با استفاده از مدل کانو-سروکوال، مطالعۀ موردی: روستاهای دهستان سپیددشت، شهرستان خرمآباد، استان لرستان
115
130
FA
سیروس
قنبری
دانشیار جغرافیا و برنامهریزی روستایی، دانشکده جغرافیا و برنامهریزی محیطی، دانشگاه سیستان و بلوچستان ،زاهدان، ایران.
sghanbari2004@yahoo.com
احدالله
فتاحی
دکترای جغرافیا و برنامهریزی روستایی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
fatahi.ahad@gmail.com
خدیجه
نصیری
کارشناسارشد، اقلیمشناسی، مخاطرات آب و هوایی، دانشگاه تربیت مدرس
khadije.nasiri@modares.ac.ir
10.30488/gps.2019.91876
در دنیای امروز گردشگری روستایی بهعنوان یکی از بخشهای مهم اقتصادی و راهکاری برای نجات روستا از فقر و مهاجرت در کنار سایر گونههای گردشگری مورد توجه صاحب نظران گردشگری قرار گرفته است. در این راستا خدمات ارائه شده به گردشگران (خدمات اقامتی، رفاهی و...) و کیفیت آن بسیار برجسته است و نظر گردشگران میزان کیفیت خدمات ارائه شده را تعیین مینماید. بخش پاپی در شهرستان خرم آباد به دلیل موقعیت خاص جغرافیایی و برخورداری از طبیعت زیبا، آبشارهای متعدد، جنگلهای بلوط و کوههای برفگیر و چشمههای پرآب یکی از مهمترین مراکز گردشگری روستایی استان لرستان به شمار میرود. هدف از انجام این پژوهش، ارزیابی میزان شکاف کیفیت خدمات ارائه شده در روستاهای مورد مطالعه با استفاده از تفاوت بین ادراکات و انتظارات گردشگران از خدمات و همچنین اولویتبندی و تقسیمبندی آنها بر اساس عناصر اساسی، عناصر انگیزشی و عناصر عملکردی است. بدینمنظور نظرات 170 نفر از گردشگرانی که روستاهای بخش پاپی را برای گردشگری انتخاب نمودهاند بهصورت مقطعی و به روش در دسترس انتخاب شد و پرسشنامه میان آنها توزیع و تکمیل گردید. نتایج پژوهش نشان میدهد که از دید جامعۀ نمونه میان عناصر و عوامل طبیعی شکافی میان انتظارات وادراکات گردشگران وجود ندارد، اما در سایر عوامل زیرساختی و زیر بنایی همانند تأسیسات اقامتی، دسترسی به خدمات بهداشتی ودرمانی، امنیت جادهها و... این شکاف قابل مشاهده است؛ همچنین نتایج حاصل از آزمون کانو نشان میدهد که امنیت در مقصد با ضریب رضایت 494/0 مهمترین الزم اساسی، تجربه سبک زندگی جدید و متفاوت از زندگی شهرنشینی با ضریب رضایت 800/0 مهمترین الزام عملکردی و چشم انداز و مناظر طبیعی (مناظر، چشم اندازها، پوشش گیاهی و جانواری) با ضریب رضایت 821/0 مهمترین الزام انگیزشی است.
گردشگری روستایی,کیفیت خدمات,رضایتمندی گردشگران,بخش پاپی,مدل کانو-سروکوال
https://gps.gu.ac.ir/article_91876.html
https://gps.gu.ac.ir/article_91876_2466b9016009a663dfa3e61fe2723010.pdf
دانشگاه گلستان
مجله آمایش جغرافیایی فضا
2538-5739
2538-4821
9
33
2019
11
22
سنجش سطح آسیب پذیری مراکز جمعیتی در برابر ریسک زلزله. مطالعة موردی: شهرک سعدی منطقة 3 شهر شیراز
131
155
FA
زینب
تاجیک
دکترای تخصصی دانشگاه حکیم جرجانی گرگان
zeinab.tajik@gmail.com
10.30488/gps.2019.91908
استان فارس و شهر شیراز در بخشی از منطقة لرزه خیز چین خوردگی زاگرس قرار دارد و دارای استعداد لرزه خیزی بالا و پیوسته است. شهرک سعدی واقع در منطقة 3 شهر شیراز، با وسعتی حدود 312 هکتار و جمعیتی معادل 55000 نفر، دارای بافت متراکم مسکونی و بسیار فرسوده از نظر کالبدی است که همین موضوع، اهمیت مطالعه در مورد آسیب پذیری این شهرک در بحران زلزله را دوچندان می کند. هدف این پژوهش، بررسی وضعیت ساختمانهای شهرک سعدی شیراز با توجه به معیارهای آسیب پذیری در برابر زلزله است. روش مطالعه در این تحقیق، توصیفی ـ تحلیلی و نوع آن، کاربردی- توسعهای است. جامعة آماری پژوهش، کلیة ساختمانهای شهر شیراز و نمونة آماری تحقیق، ساختمانهای شهرک سعدی شیراز واقع در منطقة 3 شهرداری این شهر میباشد. برای جمعآوری اطلاعات و دادههای مورد نیاز از بررسیهای اسنادی و کتابخانهای و مطالعات میدانی استفاده شده و با توجه به اطلاعات به دست آمده، شاخصهای سنجش آسیب پذیری تعریف و نقشههای مربوط به هر شاخص تهیه شده و در نهایت، پس از وزن دهی معیارها با روش AHP در محیط برنامة Expert Choice و همچنین استفاده از قابلیتهای سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) در رویهم گذاری و همپوشانی لایههای اطلاعاتی، نقشة نهایی آسیب پذیری محدودة مورد مطالعه بهدست آمده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که شهرک سعدی شیراز با بافت متراکم و فرسوده، نسبت به زلزله آسیب پذیری بالایی داشته و از آرامگاه سعدی به سمت محلههای مسکونی و پرجمعیت اطراف، ساختمانها از وضعیت مناسبی برخوردار نیستند که ضروری است نسبت به استانداردسازی و مقاوم سازی خانههای مسکونی بیشتر دقت شود. بخش زیادی از محدودة شهرک سعدی در معرض خطر زلزله و تخریب ساختمانی قرار دارد و علت اصلی آسیب پذیری زیاد این محدوده را می توان فشردگی کالبدی بافت و مصالح نامقاوم دانست که در صورت وقوع زمین لرزه، شهرک سعدی را با بحران جدی روبرو خواهد کرد. طیف رنگی نقشة نهایی تولید شده از سبز به قرمز نشانگر درجة آسیب ساختمانهاست و بیشترین آسیب پذیری را در ساختمانهای اطراف آرامگاه سعدی که بافت تاریخی است می توان مشاهده نمود و در قسمتهای حاشیه شهرک سعدی به دلیل ساخت و سازهای غیرقانونی و شبانه، کالبد نامناسب و فشرده بافت، بلوکهای آسیب پذیر زیادی وجود دارد.
آسیب پذیری,زمین لرزه,مدیریت بحران,مراکز جمعیتی,شهرک سعدی شیراز
https://gps.gu.ac.ir/article_91908.html
https://gps.gu.ac.ir/article_91908_9b1ea70de58e58c8c044d99bf8f16dee.pdf
دانشگاه گلستان
مجله آمایش جغرافیایی فضا
2538-5739
2538-4821
9
33
2019
11
22
بررسی فضایی پادگانههای حوضۀ قزلاوزن در ارتباط با تکتونیک و تغییرات آبوهوایی
61
76
FA
غلام حسن
جعفری
0000-0002-8901-6855
دانشیار ژئومورفولوژی گروه جغرافیا، دانشگاه زنجان
jafarihas@yahoo.com
مهدی
عباسی
کارشناسارشد هیدروژئومورفولوژی دانشگاه زنجان
mahdiabasi1397@gmail.com
10.30488/gps.2019.91913
پادگانههای رودخانهای توسط ژئومورفولوژیستها به عنوان یکی از لندفرمهای محیطهای آبرفتی و میراثی از چینهشناسی، بهمنظور درک شرایط تکتونیکی و آبوهوایی به طور گسترده مورد بررسی قرار میگیرد. رودخانۀ قزلاوزن بهعنوان یکی از طویل ترین سیستمهای رودخانهای کشور به شرایط اقلیمی، لیتولوژیکی و تکتونیکی به خوبی پاسخ داده است. برای بررسی تأثیر آبوهوا بر پادگانههای این رودخانه، با استفاده از نقشههای توپوگرافی و زمینشناسی منطقه، نرمافزارهای رایانهای Arc GIS, Global Mapper & Excel و دادههای اقلیمشناسی، نقشههای همدما و همبارش ترسیم گردید. با استفاده از آثار سیرکهای یخچالی باقیمانده در نقشههای توپوگرافی زنجان، قرنقوچای و کردستان، ارتفاع برف مرز دائمی کواترنری، به روشهای رایت و پورتر برآورد شد. نقشههای همدما و همبارش گذشته، با استفاده از آنومالی حرارتی و رطوبتی ترسیم گردید. بررسی پادگانهها در بالاتر و پایین تر از خط تعادل آب و یخ گذشته دال بر این است که تأثیر یخچال بر شکلگیری پادگانهها بستگی به وضعیت ارتفاعی اطراف حوضه داشته است. ارتفاع برآورد شده از روش رایت و ارتفاع کف سیرک پورتر حاکی از آن است که حدود 5/7 درصد مساحت حوضه در دورههای سرد کواترنری تحت تأثیر فرایند یخچالی بوده است. بر اساس ارتفاع خط تعادل آب و یخ، در آن زمان، 65 درصد از حوضه، تحت تسلط فرایند مجاور یخچالی، امکان متأثر شدن از جریان یخچالی منشعب شده از سیرک را داشته است، اما شواهد میدانی حاکی از آن است که فقط یخچالهای تغذیهشده از کوههای مرتفع توانستهاند در شکلگیری درههای U شکل و تراسهای آبرفتی نقش داشته باشند. در زیرحوضههای زنجان رود، انطباق آبراههها و زبانههای یخچالی بر گسلهای منطقه، درههای آبی-یخچالی- تکتونیکی را ایجاد کرده است که هرچند نسبت به درههای واقع در سراب قزلاوزن عمق کمتری دارند ولی تفاوت ارتفاعی آنها نسبت به دشتهای منطقه به گونهای است که میتوان آنها را به عنوان نمادی از آشوب منطقه دانست.
آبوهوا,پادگانههای یخچالی- تکتونیکی,قزلاوزن
https://gps.gu.ac.ir/article_91913.html
https://gps.gu.ac.ir/article_91913_df7d2912bed0b452469a813884e2de3a.pdf
دانشگاه گلستان
مجله آمایش جغرافیایی فضا
2538-5739
2538-4821
9
33
2019
11
22
بررسی جغرافیایی شبکهریلی ایران به لحاظ پراکندگی با رویکرد آمایش سرزمین
97
113
FA
راضیه سادات
مجیدی
0009-0000-3130-2501
کارشناسارشد برنامهریزی آمایش سرزمین
rmajidi@ut.ac.ir
محمد
میره ای
استادیار دانشکده مدیریت، پردیس فارابی دانشگاه تهران
mirehmohammad@gmail.com
سید عباس
احمدی
0000-0001-8691-4564
استادیار دانشکده جغرافیا، دانشگاه تهران
abbas_ahmadi@ut.ac.ir
10.30488/gps.2019.100861
حمل و نقل به عنوان یک عامل بسیار مهم در میزان رشد و توسعه نقش بسزایی ایفا میکند. از این جهت، راهآهن از مهمترین عوامل تحول اقتصاد جهان در هنگام انقلاب صنعتی در کشورهای پیشرو در حرکت به سمت توسعه است. کشور ایران به دلیل وسعت زیاد، دسترسی به آبهای آزاد، برخورداری از بندر اقیانوسی و استراتژیک چابهار، قرار گرفتن در مسیر چهارراه ریلی دنیا و البته دسترسی به بازار بزرگ ترانزیت ریلی کشورهای آسیای میانه در جابجایی کالاها توسط راهآهن، توان بسیار بالایی دارد. با توجه به اهمیت حمل و نقل ریلی، در این پژوهش سعی بر این است که در ابتدا پراکندگی جغرافیایی شبکه ریلی بررسی شده و سپس با استفاده از تکنیک VIKORبه رتبهبندی واحدهای شبکه ریلی پرداخته شود؛ بنابراین با استفاده از این تکنیک در این پژوهش جایگاه و نوع کارایی واحدهای راهآهن مشخص شود. این پژوهش، به لحاظ ماهیت اکتشافی تحلیلی و به لحاط هدف، توسعهای است. در این پژوهش از شاخصهای مورد استفاده توسط راهآهن جمهوری اسلامی ایران در سالنامۀ آماری استفاده شده است. این شاخصها عبارتند از طول خطوط اصلی، تعداد پرسنل، تعداد مسافر، نفر کیلومتر مسافر، تناژ بار بارگیریشده، تن کیلومتر بار مرزی، تناژ بار ناخالص کل، تن کیلومتر بار ناخالص، تعداد واگنهای بارگیری، درآمد بار داخلی، درآمد ترانزیت، درآمد بار وارده و صادره. نتایج بیانگر است که برترین نواحی ریلی در کشور واحدهای تهران و خراسان به صورت مشترک است. طبق یافتهها با توجه به اینکه مقدار Q در گزینۀ دوم (تهران) برابر با 394/0 و مقدار Q در گزینۀ اول (خراسان) برابر با صفر است و تفاضل این دو از مقدار 066/0 بیشتر است، گزینۀ اول باید از نظر S و R نیز بهترین رتبه را داشته باشد، که گزینۀ اول (خراسان) از نظر شاخصهای R وS بهترین رتبه را ندارد؛ بنابراین گزینۀ یک و دو (واحد خراسان و واحد تهران ) به صورت مشترک بهعنوان بهترین گزینه معرفی میگردد. به دلیل بالاتر بودن میانگین مقدار Q (668/0) از 5/0 بهطورکلی سیستم حمل و نقل ریلی در کشور وضعیت مناسبی ندارد.
شبکه ریلی,واحدهای راهآهن,ویکور,حملونقل
https://gps.gu.ac.ir/article_100861.html
https://gps.gu.ac.ir/article_100861_b3703dc4930a8de1e7c912a86cbb397e.pdf
دانشگاه گلستان
مجله آمایش جغرافیایی فضا
2538-5739
2538-4821
9
33
2019
11
22
تحلیل کاربری اراضی حمل و نقل درون شهری مناطق چهارگانۀ شهر کرمان با مدل vikor و Saw
171
184
FA
حسین
غضنفرپور
دانشیار جغرافیا و برنامه ریزی شهری دانشگاه شهید باهنر کرمان، کرمان، ایران
ma1380@uk.ac.ir
حجت اله
شرفی
استادیار جغرافیا و برنامه ریزی روستایی، دانشیار شهید باهنر کرمان، کرمان، ایران.
hojjat.sharafi@yahoo.com
طاهره
مومنی ازاد
کارشناسارشد جغرافیا و برنامه ریزی شهری دانشگاه شهید باهنر کرمان
tahereh_azad@yahoo.com
10.30488/gps.2019.91915
رشد سریع جمعیت و مهاجرت یکی از عوامل اصلی و مهم در تراکم و رشد شهرنشینی در سالهای اخیر است. این افزایش رشد سریع باعث بروز مشکلات فراوان در حوزۀ حمل و نقل برای جامعه شهری میشود و چارهاندیشی برای شبکۀ معابر به منظور کاهش این مشکلات ضرورت مییابد. بر این اساس هدف از انجام این تحقیق تحلیل کاربری اراضی حمل و نقل درونشهری شهر کرمان است. روششناسی این پژوهش توصیفی- تحلیلی است و دادههای پژوهش از طریق میدانی و اسنادی بهدست آمده و پایایی دادههای مورد استفاده با بهرهگیری از آلفای کرونباخ به میزان 849/0 محاسبه شده است. در نهایت کیفیت حمل ونقل درون شهری با توجه به شاخصهای در نظر گرفتهشده با بهرهگیری از نرمافزارهای ARCGIS, SPSS و آزمونهای آماری (K-S)، تحلیل واریانس یکطرفه، توکی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتهاند. برای وزندهی به معیارها و زیر معیارها از تکنیک آنتروپی شانون، برای رتبهبندی مناطق از مدلهای تصمیمگیری چندمعیاره، vikor و Saw استفاده گردید، نتایج حاصل از تحلیل واریانس یکطرفه نشان میدهد، تفاوت معناداری در کیفیت حمل و نقل درون شهری در مناطق شهر کرمان وجود دارد بهطوریکه آزمون توکی این تفاوت معناداری را در چند سطح شناسایی کرده است. در نهایت بر اساس تکنیک (Saw)، بهترتیب مناطق 2، 1، 3، 4 و بر اساس تکنیک (Vikor) بهترتیب مناطق 2، 1، 4، 3 رتبه بندی شدهاند به طورکلی میتوان گفت که بر اساس چهار شاخص ارزیابی؛ منطقۀ 2 شهرکرمان وضعیت مطلوبتری دارد. در مقابل منطقۀ 4 به لحاظ شاخصهای حمل و نقل درونشهری شرایط نامطلوبتری نسبت به سایر مناطق دارا میباشد.
کاربری اراضی,حمل و نقل درونشهری,شبکۀ معابر,شهر کرمان
https://gps.gu.ac.ir/article_91915.html
https://gps.gu.ac.ir/article_91915_953d3a09a760d052bbae7146ed66d146.pdf
دانشگاه گلستان
مجله آمایش جغرافیایی فضا
2538-5739
2538-4821
9
33
2019
11
22
کاربرد روش جای پای اکولوژیک در ارزیابی پایداری زیستمحیطی. مطالعه موردی: شهرستان گرگان
157
170
FA
سیدعلی
تقی زاده دیوا
0009-0003-7281-4724
دانش آموخته
satdiva@gmail.com
ساسان
روشناس
دانشجو
s.rooshenas@modares.ac.ir
10.30488/gps.2019.100862
شهرها پس از انقلاب صنعتی به سرعت توسعه یافتند و این رشد و توسعه پیامدهای بسیاری با خود همراه داشت. عمدۀ آثار این پیامدها بر محیطزیست و کیفیت زندگی مردم این جوامع وارد شده است. با بروز و تشدید این آثار، رهیافت توسعۀ پایدار از سوی سازمان ملل متحد مطرح شد و در دستور کار دولتها و برنامهریزان قرار گرفت. یکی از عناصر اساسی توسعۀ پایدار این است که انسانها در چارچوب ظرفیت زیستی طبیعت زندگی کنند. روش جای پای اکولوژیک تاکنون برای سنجش پایداری شهرهای بزرگ دنیا مانند لندن، سانتیاگو، لیورپول مورداستفاده قرار گرفته است. این پژوهش به بررسی جای پای اکولوژیکی شهرستان گرگان میپردازد و تلاش میکند به این پرسش پاسخ دهد که آیا فضای بومشناسی شهرستان گرگان توان حمایت و برآورد نیازهای اساسی جمعیت شهر را دارد؟ این پژوهش از نوع کاربردی با رویکرد کمّی است. دادههای پژوهش از نوع اولیه برای اطلاعات مربوط به مصرف مواد غذایی و ثانویه برای اطلاعات مربوط به میزان مواد زائد تولیدشده، مصرف آب، الکتریسیته، سوختهای فسیلی، جمعیت، مساحت مسکن است. بهمنظور تحلیل دادهها، میزان جای پای اکولوژیک برای هر یک از شاخصها همچون غذا، مواد زائد، حملونقل، گرمایش گازهای طبیعی، نیروی الکتریسیته، آب و مسکن محاسبه و مجموع جای پای اکولوژیک این شاخصها با ظرفیت زیستی شهرستان گرگان مقایسه گردید. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که جای پای اکولوژیکی شهرستان گرگان در گروه مصرفی مواد غذایی، مواد زائد، حملونقل، نیروی الکتریسیته، گرمایش گازهای طبیعی، آب و مسکن 24/1 هکتار بوده است. کمترین میزان جای پای اکولوژیک مربوط به زمین موردنیاز جهت دفع زباله و بیشترین میزان مربوط به نیروی الکتریسیته است. ازآنجاکه ظرفیت زیستی ایران 8/0 هکتار است و ظرفیت زیستی شهرستان گرگان به ازا هر نفر 643/0 هکتار است این بدان معناست که جای پای اکولوژیکی 55/1 برابر بیش از ظرفیت زیستی قابلتحمل کشور و 92/1 برابر بیش از ظرفیت زیستی قابلتحمل شهرستان گرگان است به عبارتی دیگر شهرستان گرگان از ظرفیت زیستی قابلتحمل محیط خود فراتر رفته است. با مقایسۀ ظرفیت زیستی و جای پای بومشناختی میتوان مشاهده کرد که شهرستان گرگان کسری بومشناختی دارد. این امر بدان معناست که چنانچه در آینده روند کنونی مصرف همچنان ادامه یابد، محیط طبیعی دیگر توان تأمین نیازهای جمعیت را نداشته و نیاز به منطقه پشتیبان بزرگتری برای تدارک نیازهای مصرفی شهرستان گرگان خواهد داشت؛ بنابراین، برای کاهش جای پای اکولوژیکی انسان بر روی کرۀ زمین منطقیترین راهحل، کاهش مقدار مصرف سرانه است و این مهم محقق نمیشود مگر با مشارکت عمومی شهروندان و تلاش در راستای اصلاح الگوی مصرف.
جای پای اکولوژیکی,توسعۀ پایدار,ظرفیت برد,گرگان
https://gps.gu.ac.ir/article_100862.html
https://gps.gu.ac.ir/article_100862_862b408592636fedc178194dbb83a4d5.pdf
دانشگاه گلستان
مجله آمایش جغرافیایی فضا
2538-5739
2538-4821
9
33
2019
11
22
تحلیلی بر جریانهای فضایی و شبکه منطقهای در نواحی مرزی. مطالعه موردی: نواحی مرزی استان گلستان
203
226
FA
زهره
جوانبخت قهفرخی
دکتری جغرافیا، دانشگاه شهید بهشتی
zohreh.javanbakht@gmail.com
عباس
سعیدی
استاد گروه جغرافیا، دانشگاه شهید بهشتی
asaidi@cc.sbu.ac.ir
فرهاد
عزیزپور
استادیار گروه جغرافیا، دانشگاه خوارزمی
azizpourf@yahoo.com
جمیله
توکلی نیا
0000-0003-1107-0373
دانشیار گروه جغرافیا، دانشگاه شهید بهشتی
j_tavakolinia@sbu.ac.ir
10.30488/gps.2019.91916
تقویت پیوندهای روستایی ـ شهری با هدف توسعۀ اقتصادی و کاهش فقر، به شرایط جغرافیایی، اجتماعی-اقتصادی و اکولوژیکی محلی و منطقهای بستگی شدید دارد و جریانهای موجود که بین سکونتگاههای روستایی - شهری و شبکۀ منطقهای منتج از آن در شرایط مناسب میتوانند موجد همبستگی و پیوندهای روستایی- شهری و نه تنها به برپایی شبکههای فضایی منتهی گردیده، بلکه زمینۀ شکلگیری شبکههای اجتماعی را نیز مهیا نمایند.این خود میتواند بستر مناسبی را جهت توسعۀ یکپارچۀ روستایی- شهری فراهم آورد. در اینراستا این پژوهش در چارچوب منطقی قیاسی و روشی تحلیلی- توصیفی و انتخاب 20 روستای مرزی به عنوان حجم نمونه بادرنظرداشتن مرز بینالمللی به عنوان یک واقعیت فضایی، در پی تجزیه و تحلیل فضای جریانها مابین سکونتگاههای روستایی و شهری در انزوای جغرافیایی نواحی مرزی استان گلستان است، تا از این طریق امکان شکلگیری شبکه منطقهای مبتنی بر پیوندها و توسعۀ یکپارچۀ روستایی ـ شهری مورد بررسی قرار گیرد. نتایج بهدستآمده نشاندهندۀ آن است که همبستگی مستقیمی مابین جریانها و سطح توسعهیافتگی سکونتگاههای روستایی جهت شکلگیری شبکۀ منطقهای وجود دارد و جریان موجود مابین سکونتگاههای شهری و روستایی در منطقۀ مورد مطالعه در چارچوب یک شبکۀ منطقهای، در برگیرندۀ سه شبکۀ محلی است. در کرانۀ غربی منطقۀ مورد مطالعه، شهر گمیشتپه به عنوان یک شهر کوچک میانی و روستا - شهر سیمینشهر و روستاهای پیرامونی یک شبکۀ محلی (مبتنی بر منظومۀ روستایی سیمینشهر) و در کرانۀ شرقی منطقۀ مادرشهر ناحیهای گنبد و روستا ـ شهر اینچهبرون یک شبکۀ محلی (مبتنی بر منظومۀ روستایی اینچه برون) و نواحی میانی شهر متوسط آققلا و روستا ـ شهر انبارالوم و روستاهای مرتبط شبکۀ محلی دیگری (مبتنی بر منظومۀ روستایی انبارالوم) را شکل دادهاند و یک شبکۀ محلی در منتهیالیه نواحی غربی منطقه مورد مطالعه شامل شهر گنبد و روستاهای پیرامونی (منظومۀ روستایی داشلی برون) در حال شکلگیری است.
شبکه منطقهای,شبکۀ محلی,منظومۀ روستایی,ترکمن صحرا,توسعۀ روستایی- شهری
https://gps.gu.ac.ir/article_91916.html
https://gps.gu.ac.ir/article_91916_1aed4096645f3e358a43a45a195efcfd.pdf
دانشگاه گلستان
مجله آمایش جغرافیایی فضا
2538-5739
2538-4821
9
33
2019
11
22
واکاوی الگوهای همدید- پویشی بارشهای اَبَرسنگین فراگیر تابستانۀ جنوبشرق ایران
185
202
FA
فرامرز
خوش اخلاق
دانشیار دانشکده جغرافیا ، دانشگاه تهران
fkhosh@ut.ac.ir
قاسم
عزیزی
دانشیار دانشکده جغرافیا دانشگاه تهران
ghazzi@ut.ac.ir
حسن
لشکری
دانشیار دانشکده علومزمین دانشگاه شهید بهشتی
h-laskari@sbu.ac.ir
محمدحسن
ماهوتچی
دانشجوی دکتری آب و هواشناسی دانشکده جغرافیا دانشگاه تهران
mhmahoutchi@ut.ac.ir
10.30488/gps.2019.100865
هدف این پژوهش شناسایی و واکاوی الگوهای همدید – پویشی رخداد بارشهای اَبَرسنگین فراگیر تابستانه در جنوبشرق ایران است. برای نیل به هدف ذکر شده، دادههای بارش 14 ایستگاه همدید و 126 ایستگاه بارانسنجی در دورۀ آماری 26 ساله (2014-1989) مورد بررسی قرار گرفت. در این پژوهش، معیار بارش اَبَرسنگین فراگیر تابستانه، بارشی است که طی 24 ساعت میزان آن صدک 99 و بالاتر و از نظر مکانی 50 درصد و بیشتر از پهنۀ مورد بررسی را پوشش دهد. با توجه به شرایط مورد نظر 22 روز بارش اَبَرسنگین در جنوبشرق ایران شناسایی گردید. در ادامه به منظور استخراج الگوهای همدید مؤثر در رخداد بارشهای اَبَرسنگین دادههای 75/0×75/0 درجه شامل فشار تراز دریا؛ ارتفاع ژئوپتانسیل ترازهای 850، 700، 500 و 200 هکتوپاسکال؛ مؤلفۀ زناری و نصفالنهاری شارش باد در ترازهای 850، 700، 500 و 200 هکتوپاسکال و نمویژه ترازهای 1000، 850، 700 و 500 هکتوپاسکال از مرکز اروپایی پیشبینیهای جوّی میانمدت برای هر روز بارشی دریافت و در محیط برنامه GrADS ترسیم گردید. در نهایت، واکاوی نقشههای همدید در ترازهای یادشده نشان داد که سه الگوی همدید شامل؛ الگوهای ناوه، پرارتفاع و کمفشار موسمی نقش اصلی را در رخداد بارشهای اَبَرسنگین تابستانۀ جنوبشرق ایران به عهده دارند. نکتۀ دارای اهمیت در الگوهای شناسایی شده مقدار نم بین 10 تا 20 گرم در کیلوگرم در ترازهای دریا و 850 هکتوپاسکالی است که در صورت مهیایی شرایط فرازش (گرمایی یا پویشی) امکان رخداد بارشهای اَبَرسنگین را فراهم میسازد.
بارش اَبَرسنگین و فراگیر,صدک,کمفشار موسمی,نمویژه,جنوبشرق ایران
https://gps.gu.ac.ir/article_100865.html
https://gps.gu.ac.ir/article_100865_1f53c8f3f8b65a0561069271e9de7389.pdf
دانشگاه گلستان
مجله آمایش جغرافیایی فضا
2538-5739
2538-4821
9
33
2019
11
22
بررسی اثرات نوسازی کالبدی بر کیفیت محیط روستایی. مورد مطالعه: دهستان طوس و میان ولایت
227
248
FA
حمدالله
سجاسی قیداری
111111111111111111
استادیار گروه جغرافیا و برنامهریزی روستایی، دانشگاه فردوسی مشهد
ssojasi@yahoo.com
شیرین
صاحبی
کارشناسارشد جغرافیا و برنامهریزی روستایی، دانشگاه فردوسی مشهد
s_sahebi1994@yahoo.com
کبریا
مرادی
دانشجوی دکتری جغرافیا و برنامهریزی روستایی، دانشگاه فردوسی مشهد
kebriyamoradi@yahoo.com
10.30488/gps.2019.100873
در دهههای اخیر ضرورت توجه به کیفیت زندگی روستاییان در برنامهریزی کلان از یک سو و افزایش آسیبهای ناشی از مخاطرات طبیعی از سوی دیگر زمینهساز توجه به برنامهریزی کالبدی در سکونتگاههای روستایی کشور شده است، اما نکتۀ مهم این است که بافت کالبدی روستاها به جهت سابقۀ تاریخی آنها دچار فرسودگی است که در اغلب موارد همخوان با شرایط زندگی کنونی روستاییان نبوده است؛ لذا بازسازی کالبدی از جمله برنامههای مهم روستایی است که در حال حاضر در اغلب روستاها در حال انجام است و میتواند اثرات متعددی بر کیفیت محیط زندگی روستاییان داشته باشد. از اینرو هدف این پژوهش، بررسی اثرات نوسازی کالبدی بر کیفیت محیطی مناطق روستایی در دهستانهای میانولایت و طوس شهرستان مشهد است. روششناسی تحقیق، توصیفی- تحلیلی است و به صورت کتابخانهای و میدانی انجام شده است. با استفاده از روش پیمایشی در قالب 113 پرسشنامۀ خانوار، به بررسی 9 روستا از دهستانهای میان ولایت و طوس شهرستان مشهد پرداخته شده است. نتایج حاصل از آزمون t، نشان داد که در بین مؤلفههای کیفیت محیطی، مؤلفۀ فرمی و شاخصهای مربوط به آن بیشترین میانگین (38/3) را دارد و بعد از آن به ترتیب مؤلفۀ عملکردی با 26/3، مولفۀ زیستمحیطی با 04/3 و مؤلفۀ معنایی با 86/2 در ردههای بعدی قرار گرفتهاند؛ همچنین نتایج رگرسیون نشان داد که مؤلفۀ زیستمحیطی اثرات نوسازی کالبدی در شرایط موجود با ضریب تأثیر 355/0، بیشترین میزان اثر را بر کیفیت محیطی روستا دارد و مؤلفۀ فرمی با 204/0 کمترین میزان اثرگذاری را بر کیفیت محیط روستا دارد؛ همچنین با استفاده از مدل خاکستری، اولویتبندی روستاها از نظر بیشترین اثرگذاری طرح نوسازی بر آنها انجام گرفت که براساس آن روستای ناظریه با ضریب 839/0 رتبۀ اول و بهترین وضعیت را نسبت به روستاهای دیگر داراست و روستای خرابهامین با ضریب 509/0 آخرین رتبه را به خود اختصاص داده است. در نهایت، جهت افزایش کیفیت محیطی روستاها از طریق نوسازی کالبدی میتوان گفت که توجه به مولفه عملکردی- کارکردی و همچنین زیست محیطی در اجرای طرحها ضروری است. در واقع باید در بعد اجرایی از تمرکز بر مولفه فرمی کاست و بیشتر به جنبههای عملکردی و زیست محیطی توجه کرد.
نوسازی کالبدی,کیفیت محیطی,مناطق روستایی,دهستانهای میانولایت و طوس,مدل خاکستری
https://gps.gu.ac.ir/article_100873.html
https://gps.gu.ac.ir/article_100873_e18da0ce599d78f2b1b783ecd9c7dc10.pdf
دانشگاه گلستان
مجله آمایش جغرافیایی فضا
2538-5739
2538-4821
9
33
2019
11
22
بررسی تأثیر جداییگزینی فضایی- اجتماعی گروههای شغلی و تحصیلی بر ساختار فضایی منطقة کلانشهری تهران
249
264
FA
هاشم
داداش پور
https://orcid.org/00
دانشیار برنامهریزی شهری و منطقهای، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
h-dadashpoor@modares.ac.ir
عارف
ظهیرنژاد
کارشناسارشد برنامهریزی منطقهای، دانشکده هنر و معماری. دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
aref.zahirnejad91@yahoo.com
10.30488/gps.2019.91922
منطقة کلانشهری تهران به علت نرخ رشد غیر طبیعی بالا و مهاجرت اقشار مختلف با ویژگیهای اجتماعی- اقتصادی متفاوت به آن، توزیع فضایی ناهمگون جمعیت در سکونتگاههای مختلف آن را ارائه میدهد که خود سبب جداییگزینی فضایی- اجتماعی و شکلگیری ساختار فضایی خاص شده است. از اینرو، هدف این پژوهش بررسی تأثیر جداییگزینی فضایی- اجتماعی دو گروه شغلی و تحصیلی بر ساختار فضایی منطقة کلانشهری تهران و نحوة تغییرات آن در دورة زمانی سالهای 90-1385 بر اساس رهیافت ریختشناسانه است. روششناسی این پژوهش از نظر روش کار، پژوهش کمّی، از نظر هدف، توصیفی محور و از نظر نوع، کاربردی است؛ به این جهت، براساس دادههای سرشماری عمومی نفوس و مسکن سالهای 1385 و 1390 مرکز آمار ایران، 3 دسته روش شامل شاخص ضریب جینی جهت سنجش میزان نابرابری گروههای اجتماعی مذکور، روش تراکم هستهای (کرنل) جهت تحلیل نحوة توزیع فضایی گروهها در سطح منطقة کلانشهری تهران و از روش رگرسیون وزنی جغرافیایی جهت تعیین رابطه بین سهم طبقات گروههای اجتماعی با میزان فاصلة هر یک از واحدهای فضایی از شهر اصلی منطقة کلانشهری (کلانشهر تهران) استفاده شد. نتایج نشان میدهد که شاخص ضریب جینی، نابرابری متوسط رو به پایین طبقات شغلی و تحصیلی و توزیع فضایی طبقات گروههای اجتماعی را بر طبق شاخص کرنل، گذار از ساختار فضایی تک مرکزی به چند مرکزی در برخی از طبقات مشخص مینماید و تحلیل رگرسیونی نیز بیانگر روند کاهشی میزان تأثیرپذیری سهم طبقات گروههای بررسی شده، در هر یک از واحدهای فضایی با فاصله گرفتن از شهر اصلی در اغلب طبقات است.
جداییگزینی فضایی-اجتماعی,ساختار فضایی,گروههای اجتماعی,منطقة کلانشهری تهران
https://gps.gu.ac.ir/article_91922.html
https://gps.gu.ac.ir/article_91922_074bae84739f3fbaa52a7c69fb02e2f4.pdf
دانشگاه گلستان
مجله آمایش جغرافیایی فضا
2538-5739
2538-4821
9
33
2019
11
22
برآورد میزان فرسایش کناری رودخانه با استفاده از مدل پایداری کناره و فرسایش پای کرانه. مطالعه موردی: رودخانه لاویج- شهرستان نور
265
278
FA
محمد مهدی
حسین زاده
0000-0002-4961-0657
دانشیار گروه جغرافیای طبیعی، دانشکده علوم زمین، دانشگاه شهید بهشتی
m_hoseinzadeh@sbu.ac.ir
سید حسن
صدوق
0000-0003-3869-5189
استاد گروه جغرافیای طبیعی، دانشکده علوم زمین، دانشگاه شهید بهشتی
h-sadough@sbu.ac.ir
سعیده
متش بیرانوند
دانشجوی دکتری ژئومورفولوژی، دانشکده علوم زمین، دانشگاه شهید بهشتی
s_biranvand@sbu.ac.ir
رضا
اسماعیلی
استادیار گروه جغرافیای طبیعی، دانشگاه مازندران
re_esmaili@yahoo.com
10.30488/gps.2019.56759.2120
فرسایش کناری رودخانه یکی از مشکلات اصلی در مدیریت و سازماندهی کانالهای آبرفتی است. ازآنجاکه هرساله سازهها و زمینهای کشاورزی مجاور رودخانه لاویج با خطر تغییر بستر رودخانه و فرسایش کناری مواجه هستند، ازاینرو هرگونه عملیات اجرایی و تأسیساتی در حاشیه این رودخانه مستلزم آگاهی از جابهجاییهای آتی الگوی این رودخانه و پیشبینی میزان فرسایش کناری رودخانه است. در سالهای اخیر استفاده از مدلهای عددی جهت تعیین تحرک کانال و درنتیجه برآورد میزان فرسایشپذیری کانال پیشرفتهای زیادی داشته است. در این مقاله با استفاده از مدل پایداری کناره و فرسایش پای کرانه (BSTEM<sup><sup>[1]</sup></sup>)، فرسایش کناری رودخانه لاویج (بازهای 20 متری) شبیهسازی گردید. هدف از این شبیهسازی پیشبینی میزان پسروی کناره رودخانه لاویج (فرسایش رودخانهای و گسیختگی ژئوتکنیکال) و همچنین برآورد میزان رسوب تولیدی ناشی از این پسروی است. بدین منظور دادههای ژئومتریک مربوط به مقطع رودخانه، دادههای دبی و جریان رودخانه، اطلاعات ژئوتکنیک لایههای تشکیلدهنده کرانه و اطلاعات پوشش کرانه وارد مدل گردید. سپس عمل شبیهسازی برای دو جریان در حالت دبی لبالبی و دبی حداکثر لحظهای انجام شد. نتایج شبیهسازی شرایط رودخانه لاویج با استفاده از این مدل در دبیهای لبالبی و حداکثر لحظهای نشان داد که فاکتور امنیت (FS) کرانه در هر دو مورد کمتر از 1 است و این بدین معناست که در هر سیلابی که دبی جریان به دبی لبالبی و یا دبی حداکثر لحظهای برسد امکان فرسایش کناری، ناپایداری و سقوط کرانه را فراهم میکند. میزان پسروی و فرسایش کرانه در جریان حاصل از دبی حداکثر لحظهای بالاتر از (تقریباً 5/2 برابر) میزان فرسایش در جریان حاصل از دبی لبالبی بود؛ همچنین مشخص شد میزان پسروی کرانه در لایههای پایینی که عمدتاً از رسوبات غیرمتراکم گراول و قلوهسنگ هستند، بهمراتب بیشتر از لایه متراکم بالایی است. با توجه به اینکه مدل BSTEM ازجمله مدلهایی است که در آن اهمیت پارامترهای ژئوتکنیک در میزان پسروی کناره لحاظ شده است، مدل مناسبی برای کرانههای مرکب از چند لایه با تراکم متفاوت است. ازآنجاکه این مدل همزمان پارامترهای ژئومتری کانال، هیدرولوژی جریان و ژئوتکنیک رسوبات کرانه را در برآورد پایداری لحاظ میکند، پیشنهاد میگردد. بهمنظور بررسی اثر حفاظتهای به کار گرفتهشده در کاهش میزان فرسایش کناری رودخانه و انتخاب بهترین نوع حفاظت کناره از این مدل در مدیریت رودخانهها استفاده شود.<br /> <br clear="all" /><br /> <br />
فرسایش کناری "," شبیهسازی ناپایداری کرانه رودخانه ","مدل پایداری کناره و فرسایش پای کرانه(BSTEM) "," رودخانه لاویج
https://gps.gu.ac.ir/article_100311.html
https://gps.gu.ac.ir/article_100311_3b7a111ada15727fe04ddb6aac25cdf3.pdf