2024-03-28T15:12:43Z
https://gps.gu.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=14454
مجله آمایش جغرافیایی فضا
2538-5739
2538-5739
1398
9
34
آمایش ژئومورفولوژیکی جنوب استان خراسان رضوی جهت توسعه مناطق مسکونی بر اساس تلفیق مدل فازی و ANP
انور
مرادی
عباس
علی پور
حمید
گنجاییان
مطالعه و شناخت عوامل ژئومورفولوژیک محدودکننده در شکلگیری سکونتگاههای جدید و همچنین مدیریت سوانح طبیعی امری ضروری و لازم است. بر این اساس در تحقیق حاضر به آمایش ژئومورفولوژیکی مناطق مسکونی جنوب استان خراسان جنوبی جهت توسعه مناطق مسکونی پرداخته شده است. در این تحقیق بهمنظور بررسی و پهنهبندی مناطق مساعد برای توسعه شهری، 10 پارامتر شیب، جهت شیب، ارتفاع، زمینشناسی، خاک، کاربری اراضی، فاصله از گسل، فاصله از رودخانه، فاصله از راه ارتباطی، فاصله از سکونتگاه و ژئومورفولوژی بهعنوان عوامل مؤثر در مسئله تحقیق استفاده شده است. روش کار به گونهای است که ابتدا لایههای اطلاعاتی پردازش، فازی سازی و قابلمقایسه شدن، سپس با استفاده از مدل ANP ارزش هر کدام از لایهها محاسبه گردید. در نهایت هر کدام از لایهها در نرمافزار ARC GIS با استفاده از دستور Raster calculator در وزن به دست آمده از طریق مدل ANP ضرب شده و با استفاده از منطق فازی این لایههای اطلاعاتی در محدوده مورد مطالعه با هم تلفیق شدند. در نهایت پس از همپوشانی، نقشه مناطق مساعد برای توسعه شهری در محدوده مورد مطالعه براساس تلفیق دو مدل فازی و ANP بدست آمده است. نتایج تحقیق بیانگر این است که حدود 59 درصد مساحت منطقه مورد مطالعه، با مساحتی حدود 17545 کیلومترمربع، در طبقات بسیار نامناسب و نامناسب واقع شده که نشان از محدود بودن مکانهای مناسب با توجه به شرایط ژئومورفولوژیکی منطقه جهت فعالیتهای ساختوساز و ساخت مناطق سکونتگاهی جدید است.
ژئومورفولوژی
توسعه مسکونی
مدل فازی
مدل ANP
خراسان رضوی
2020
02
20
67
84
https://gps.gu.ac.ir/article_91912_54fa801b9d4276a0af3ba75c07221755.pdf
مجله آمایش جغرافیایی فضا
2538-5739
2538-5739
1398
9
34
تحلیل مؤلفههای اثرگذار بر مشارکت شهروندان در ادارۀ امور شهرها نمونۀ موردی: مناطق هشتگانۀ شهر اهواز
خدیجه
بوذر جمهری
سید رضا
حسینی کهنوجی
نبی اله
حسینی
مشارکت از مصادیق کُنش اجتماعی است و تمامی احکام و عوارض آن را نیز داراست. کنش اجتماعی عبارت از همۀ حالات فکری، احساسی و رفتاری که جهتگیری آنها بر اساس الگوی جمعی ساختیابی شدهاند. هدف از انجام این پژوهش، تحلیل مؤلفههای اثرگذار بر مشارکت شهروندان در ادارۀ امور شهری کلانشهر اهواز است. جامعۀ آماری پژوهش را کلیه مناطق هشتگانۀ شهر اهواز تشکیل میدهد که با استفاده از فرمول کوکران 384 نفر به عنوان حجم نمونه برای تکمیل پرسشنامه انتخاب شدند. برای تحلیل دادهها از نرمافزار SPSS استفاده شد. نمونهگیری نیز متناسب با حجم در مناطق هشتگانۀ شهر اهواز تعیین گردید. یافتهها حاکی از آن است که بیشترین و کمترین میزان مشارکت بین مناطق 3 و 1 بهترتیب با میانگین 72/15 و 71/9 در 9 مؤلفه بوده است. نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین سن پاسخگویان و میزان مشارکت آنان با سطح همبستگی (211/0) اختلاف معنیداری وجود دارد، اما با آزمون من وتنی رابطۀ بین جنسیت و میزان مشارکت رد شد. آزمون رگرسیون خطی ساده نیز نشان داد که پایگاه اقتصادی- اجتماعی بهعنوان متغیر مستقل تأثیر زیادی بر متغیر وابسته (مشارکت) دارد؛ همچنین این آزمون با سطح اطمینان 95 درصد فرض اینکه هر چه رضایت اجتماعی شهروندان بیشتر باشد، مشارکت آنان افزایش مییابد، تأیید کرد. تحلیل واریانس یک طرفه نیز گویای آن است که افزایش آگاهی شهروندان، مشارکت بیشتر آنان را بهدنبال دارد؛ همچنین آزمون همبستگی کندال نشان داد که بین اعتماد اجتماعی و مشارکت رابطۀ معنیداری وجود دارد و در پایان مدل تحلیل مسیر، حاصل نرمافزار AMOS معنیداری تمام مؤلفهها را به جز مؤلفۀ جنسیت تأیید میکند.
مشارکت شهروندان
مدیریت شهری
مناطق هشتگانه
شهر اهواز
2020
02
20
37
52
https://gps.gu.ac.ir/article_91917_56d53292bb9fcad7ac8d387795ec25e3.pdf
مجله آمایش جغرافیایی فضا
2538-5739
2538-5739
1398
9
34
سنجش نابرابری فضایی شاخصهای سلامت محیطزیست شهری . نمونۀ موردی : نواحی کلانشهر تهران
ایوب
معروفی
ژیلا
سجادی
محمدتقی
رضویان
زیستن در یک محیطزیست سالم و دسترسی عادلانه به فضاهای سالم شهری ازجمله مؤلفههای اصلی عدالت فضایی و عدالت محیطزیستی در شهر بهحساب میآید. امروزه همراه با افزایش دگرگونی در فضاهای شهری و رشد ناهماهنگ و ضد محیطزیستی کلانشهر تهران، فرصتهای نابرابر جهت زندگی در فضاهای سالم شهری نیز به وجود آمده است و بهنوعی عدالت در شهر را از این منظر با چالش روبهرو ساخته است. هدف این پژوهش بررسی نابرابری فضایی شاخصهای سلامت محیطزیست شهری در بین نواحی شهری کلانشهر تهران است. پژوهش بر این فرض استوار است که در سطح نواحی شهر تهران از منظر شاخصهای سلامت محیط زیستی، نابرابری فضایی وجود دارد. جهت بررسی این موضوع از مدل UHI که سازمان بهداشت جهانی برای سنجش سلامت در نواحی شهری معرفی کرده بهره گرفتهشده و همچنین از نرمافزار پیشرفته CommunityVIZ که در محیط ArcGIS عمل میکند استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان میدهد که بین نواحی شهری کلانشهر تهران ازنظر شاخصهای سلامت محیطزیست شهری نابرابری وجود دارد و این نابرابری از الگوی خوشهای پیروی میکند بهطوریکه نواحی شمال و شمالغربی از نظر شاخصهای سلامت دارای وضعیت بهتری نسبت به نواحی مرکزی و جنوبغربی کلانشهر تهران است؛ همچنین نتایج نشان میدهد که بین شاخصهای اقتصادی، اجتماعی، محیطی – فضایی و شاخص سلامت محیط زیست شهری همبستگی قوی وجود دارد و این نشان میدهد که هر گونه اقدام جهت ارتقاء سلامت شهری بدون توجه به شاخصهای مربوطه امکانپذیر نیست و نیازمند یک برنامهریزی یکپارچۀ توسعۀ شهری است.
نابرابری فضایی
سلامت محیطزیستی
نواحی شهری
کلانشهر تهران
2020
02
20
99
116
https://gps.gu.ac.ir/article_91919_807b4a35b6f83dca015a1e3898256d71.pdf
مجله آمایش جغرافیایی فضا
2538-5739
2538-5739
1398
9
34
تبیین سناریوهای دستیابی به شهر سبز در کلانشهر مشهد، با رویکرد آیندهپژوهی
سید مصطفی
حسینی
محمد رحیم
رهنما
محمد اجزا
شکوهی
امید علی
خوارزمی
شهر سبز به عنوان یک رویکرد سازگار با محیطزیست در پی مشخص شدن پیامدهای مخرب الگوها و رویکردهای سنتی و متفاوت توسعه بدون توجه به مباحث زیستمحیطی در سالهای اخیر مورد توجه جدی محققان و صاحبنظران قرار گرفته است. برایناساس، در این پژوهش سعی شده با رویکرد آیندهپژوهی از طریق شناسایی عوامل کلیدی مؤثر بر دستیابی شهر سبز در کلانشهر مشهد، سناریوهای پیش روی شهر در افق 1405 مشخص گردد تا از این طریق بتوان زمینۀ دستیابی به شهر سبز را در کلانشهر مشهد فراهم ساخت. در این پژوهش ابتدا با استفاده از مطالعات کتابخانهای و بهرهگیری از منابع خارجی 7 مؤلفه اصلی و 25 شاخص به عنوان پارامترهای اولیه برای شهر سبز شناسایی شد. سپس با استفاده از نظرات کارشناسان و نرمافزار Micmac شاخصهای کلیدی و پیشرانهای مؤثر بر دستیابی به شهر سبز شناسایی شد، در مرحلۀ بعد مجدد با ادغام روش ماتریس اثرات متقابل و نرمافزار Scenario wizard به شناسایی سناریوهای پیش روی شهر مشهد در زمینۀ شهر سبز در افق 1405 پرداخته شده است. نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که 6561 سناریو پیش روی شهر مشهد در افق 1405 است و در این بین تنها دو سناریو دارای سازگاری بالا و احتمال وقوع بیشتری هستند. سناریوی اول که سناریویی با جهت مثبت است، دارای مجموع امتیاز اثر متقابل 108 و ارزش سازگاری 10 و سناریوی دوم که گویای شرایط نامناسب برای آیندۀ کلانشهر مشهد در زمینۀ شهر سبز است، دارای مجموع امتیاز اثر متقابل 84 و ارزش سازگاری 2 است.
آیندهپژوهی
سناریو نگاری
شهر سبز
محیطزیست
مشهد
2020
02
20
17
36
https://gps.gu.ac.ir/article_100310_40beba73f93ff965a338233874a13792.pdf
مجله آمایش جغرافیایی فضا
2538-5739
2538-5739
1398
9
34
ارزیابی تغییرات پیوستگی و الگوی کاربری اراضی با استفاده از سنجههای سیمای سرزمین در حوزه آبخیز زولاچای، سلماس
حبیب
نظرنژاد
مرتضی
حسینی
رئوف
مصطفی زاده
امروزه یکی از اثرات فعالیتهای انسانی در قالب تغییر کاربری اراضی، عدم توجه به محدودیتهای محیطزیستی است که بر سیمای محیط تأثیرگذار بوده و اثرات زیستمحیطی شدیدی بر اکوسیستمهای طبیعی دارد. این مسئله وسعت عرصههای طبیعی را کاهش و پراکندگی و انقطاع آن را افزایش میدهد. شناسایی تغییرات عوارض سطح زمین برای درک ارتباط متقابل انسان و محیط، امری ضروری است. هدف از این پژوهش ارزیابی تغییرات الگوی مکانی اراضی زولاچای به کمک سنجش از دور و استفاده از سنجههای سیمای سرزمین در بازه زمانی 24 ساله است که آگاهی از آن باعث برنامهریزی صحیح در جهت توسعه پایدار میگردد. برای تهیه نقشه کاربری اراضی از تصاویر ماهوارهای Landsat4 سال 1992 و Landsat8 سال 2016 استفاده گردید و با روش Maximum Likelihood که از معروفترین روشهای طبقهبندی است، طبقهبندی انجام شد. به منظور بررسی تغییرات پوشش اراضی در این بازه زمانی از سنجههای تعداد لکّه (NP)، تراکم لکّه (PD)، تراکم حاشیه (ED)، درصد پوشش سیمای سرزمین (PLAND)، سنجه بزرگترین لکّه (LPI) و سنجه شکل سیمای سرزمین (LSI) در سطح کلاس و از سنجههای تعداد لکّهها، تراکم لکّه، سنجه بزرگترین لکّه، سنجه شکل سیمای سرزمین، تنوع شانون (SHDI) و پیوستگی (CONTAG) در سطح سیمای سرزمین در نرمافزار Fragstats 4.2 استفاده شد. مقادیر صحت کلی طبقهبندی در دو دوره مورد مطالعه، بهترتیب 92 و 93 درصد، برآورد شد. بر اساس نتایج، افزایش سنجه تعداد لکّه (NP) بیانگر تفکیک کاربریهای طبیعی است. همچنین تراکم لکّه (PD) در دوره مطالعاتی از 41 به 62 واحد افزایش پیدا کرده است که نشاندهنده افزایش ناهمگنی در کاربری اراضی شده است. میزان یکپارچگی عناصر ساختاری نیز از 1/43 به 89/41 درصد کاهش یافته است که ناپیوستگی را در منطقه مورد مطالعه افزایش داده است.
تفکیک سیمای سرزمین
کاربری اراضی
نرمافزار Fragstats 4.2
زولاچای
2020
02
20
53
66
https://gps.gu.ac.ir/article_106003_b190ae4c6d2ccf0d5bafef7a844d475c.pdf
مجله آمایش جغرافیایی فضا
2538-5739
2538-5739
1398
9
34
تحلیل فضایی نابرابریهای اجتماعی در منطقه مغان
علی
شماعی
واحد
آقائی
مهدی
موذنی
احد
بدلی
هدف این پژوهش تحلیل نابرابریهای اجتماعی، بهمنظور دستیابی به الگوی مناسب توسعه و عدالت اجتماعی در سطح 19 دهستان منطقۀ مغان است. شاخصهای مورد مطالعه شامل 13 شاخص موثر در نابرابری اجتماعی در این منطقه از ایران است. رویکرد حاکم بر این پژوهش رویکرد عدالت فضایی است. روش پژوهش، توصیفی تحلیلی و مقایسهای با بهرهگیری از نرمافزار Arc GIS و مدل تحلیلی Capland (ترکیب روش های Topsis، Vikor و Saw) است. جامعۀ آماری منطقۀ مغان شامل سه شهرستان پارسآباد، بیله سوار و گرمی مغان که جمعاً 19 دهستان است. روش گردآوری دادهها و اطلاعات به دو شیوۀ اسنادی و میدانی است و روشهای تجزیه و تحلیل از آنتروپی شانون شاخص-سازی شده، مدلهای تصمیمگیری چند معیاره، نرمافزار Excel و از تکنیک ادغامی (POSET) از نوع Capland استفاده شده است. یافتهها و نتایج حاصله مشخص میسازد که نابرابری در بهرهمندی از منابع و تسهیلات، یکی از مهمترین عوامل نابرابری اجتماعی در این منطقه است. بهطورکلی عدم تعادل در شاخصهای اجتماعی در سطح دهستانهای منطقۀ مغان به وضوح قابل مشاهده است. الگوی تفاوتهای فضایی توسعۀ اجتماعی در دهستانهای منطقۀ مغان؛ الگوی مرکز پیرامون است. به گونهای که مرکزیت هر کدام از دهستانها برخوردارتر و پیرامون با برخورداری کمتری مواجه است. در بین 19 دهستان منطقه؛ دهستانهای، آنی، تازه کند، آجارود شمالی و قشلاق شمالی از لحاظ شاخصهای اجتماعی برخوردار و بهترتیب با رتبههای یک تا چهار و دهستانهای انگوت شرقی، محمودآباد، اصلاندوز، ساوالان، اجارود شرقی، قشلاق غربی، قشلاق جنوبی، اجارود مرکزی، پایین برزند، قشلاق شرقی و اجارود غربی در رتبههای پنجم تا پانزدهم و از لحاظ وضعیت توسعه، نیمه برخوردار و در نهایت دهستانهای گوگ تپه، انگوت غربی، انجیرلو و آزادلو به لحاظ وضعیت توسعه در شرایط محروم جای دارند.
تحلیل فضایی
نابرابریهای اجتماعی
دهستانهای منطقۀ مغان
عدالت فضایی
2020
02
20
225
244
https://gps.gu.ac.ir/article_100312_00bddbaea68755d8a3169e79d19e4ed0.pdf
مجله آمایش جغرافیایی فضا
2538-5739
2538-5739
1398
9
34
اولویتبندی راهبردهای باززندهسازی بافت تاریخی شهر گرگان با رویکرد توسعۀ پایدار گردشگری
فاطمه
رضایی تالارپشتی
علی
زنگی آبادی
مهین
نسترن
شهر گرگان دارای 150 هکتار بافت تاریخی است که فرصتهای مطلوبی برای جذب گردشگر و سودآوری اقتصادی فراروی مدیریت شهری قرار داده است. با وجود این، به علت بیتوجهی مدیریت شهری، نقاط قوت و فرصتهای بافت تاریخی شهر گرگان تحت تأثیر نقاط ضعف و تهدیدها قرار گرفتهاند. از این رو، هدف پژوهش حاضر اولویتبندی راهبردهای باززندهسازی بافت تاریخی شهر گرگان با رویکرد توسعۀ پایدار گردشگری جهت بهرهبرداری مدیریت شهری از فرصتها و ظرفیتهای آن است. پژوهش حاضر از نوع توسعهای و روش آن مبتنی بر برنامهریزی راهبردی است. جامعۀ آماری پژوهش شامل خبرگان (اساتید، فارغالتحصیلان دکتری، کارشناسی ارشد و کارشناسان ارشد دستگاههای اجرایی مرتبط) حوزۀ گردشگری، آمایش سرزمین، برنامهریزی راهبردی، جغرافیا و ... از دانشگاه های تهران، گلستان، سازمانهای مرتبط نظیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی است که 20 نفر از آنها بر اساس روش گلوله برفی انتخاب است. از روش SWOT و ماتریس کمی QSPM برای تجزیه و تحلیل دادهها استفاده شده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد بافت تاریخی شهر گرگان دارای 12 قوت، 13 ضعف، هشت فرصت و 12 تهدید است. بر اساس ماتریس QSPM، راهبرد « آسیبشناسی مناطق مستعد خطر و وضع ضوابط برای ساخت و سازهای جدید به منظور هماهنگی با ساختار کالبدی ارزشمند تاریخی جهت جذب گردشگران» و «احیای استخوانبندی اصلی تاریخی و ارزش نهفته در تک بناها، بدنۀ فضاهای عمومی، مجموعهها و بافت شهری» به ترتیب با امتیاز 333/5 و 755/4 به عنوان بهترین راهبردها برای باززندهسازی بافت تاریخی شهر گرگان با تأکید بر توسعۀ پایدار گردشگری انتخاب شده است. در نتیجه، باززندهسازی بافت تاریخی با رویکرد توسعۀ پایدار گردشگری در شهر گرگان باید بر راهبردهای تنوع تمرکز گردد.
بازندهسازی
گردشگری پایدار
بافت تاریخی
شهر گرگان
2020
02
20
261
276
https://gps.gu.ac.ir/article_100313_a143a0db6c862572ca147d0d3ec5ca6c.pdf
مجله آمایش جغرافیایی فضا
2538-5739
2538-5739
1398
9
34
شناسایی و اولویت بندی عوامل طراحی موثر بر تعاملات اجتماعی شهروندان در میدان های عمومی شهری
پریسا
اعتصامیان
مهدیه
پژوهان فر
عبدالمجید
نورتقانی
میدان شهری از مهمترین فضاهای شهری است که از دیرباز بستر شکلگیری زندگی اجتماعی بوده و در رشد اجتماعی شهروندان نقش مهمی ایفا میکند. افزایش زندگی مدرن شهری و گسترش فرهنگ شهرنشینی باعث غفلت از اهمیت فضای عمومی بسترساز برای این تعاملات اجتماعی شده است؛ بنابراین ضرورت دارد که میدانهای عمومی شهری به نیازهای کاربران از گروههای مختلف سنی و نژادی پاسخ دهند و باید طبق آن نیازها طراحی و اجرا شوند. ازاینرو، هدف از این پژوهش شناسایی و اولویتبندی عوامل طراحی مؤثر بر تعاملات اجتماعی در میدانهای عمومی شهری می باشد. روش تحقیق توصیفی تحلیلی از نوع پیمایشی میباشد. جامعۀ آماری این پژوهش کلیه مراجعهکنندگان به سبزهمیدان شهر بجنورد می باشند که بر اساس فرمول کوکران 410 نمونه برای پرسشگری به صورت کاملا تصادفی انتخاب شده اند. ابزار پژوهش پرسش نامه که حاوی 42 پرسش از 22 عامل طراحی در قالب طیف 5 گزینهای لیکرت می باشد. برای تجزیهوتحلیل دادههای آماری از تکنیک تحلیل عاملی تأییدی از نرمافزار LISREL استفادهشده است. نتایج تحلیل عاملی روی 22 عاملهای طراحی میدان عمومی شهری، 4 دسته جنبههای فیزیکی، جنبههای رفتاری و روانشناختی، جنبههای مدیریتی و جنبههای جغرافیایی را در مدل ارائهشده تبیین میکند. نتایج حاصل نشان میدهد که "جنبههای مدیریتی" با بار عاملی 0.96 اولویت اول و "جنبههای رفتاری و روانشناختی" با بار عاملی 0.67 اولویت آخر تأثیرگذار بر میزان تعاملات اجتماعی در سبزهمیدان شهر بجنورد می باشند. برایناساس با توجه و برنامهریزی بهتر بر طراحی میدانهای عمومی شهری، میتوان به بهرهوری بیشتر این فضاها در راستای افزایش تعاملات اجتماعی شهروندان دستیافت.
میدان شهری
فعالیت اجتماعی
فضاهای عمومی شهری
عوامل طراحی
2020
02
20
117
132
https://gps.gu.ac.ir/article_100314_4a8274e3954c38c7bf15dede7f1cb8a2.pdf
مجله آمایش جغرافیایی فضا
2538-5739
2538-5739
1398
9
34
ارزیابی کارایی مدل آنتروپی در پهنهبندی میزان فرسایش با رویکرد ژئومورفولوژیکی. مطالعه موردی: حوضۀ آبخیز کند در بالادست سد لتیان
شیرین
محمدخان
پریسا
پیرانی
سمانه
ریاهی
فاطمه
گراوند
وقوع فرسایش در نواحی مختلف موجب از دست رفتن خاکهای حاصلخیز و تخریب اکوسیستمهای طبیعی میشود که لزوم شناسایی، اولویتبندی و تدوین برنامههای مدون جهت کاهش فرسایش در نواحی مستعد را میطلبد. با توجه به پتانسیل بالای حوضۀ کند از زیر حوضههای آبخیز لتیان در تولید رسوب (46/20413 تن در سال) و قرارگیری این حوضه در بالادست سد لتیان، هدف این پژوهش مشخص نمودن مناطق در معرض خطر فرسایش و آزمون کارایی مدل آنتروپی در این زمینه میباشد. در روش مورد استفاده بر اساس رخسارههای ژئومورفولوژیکی، عوامل مؤثر در فرسایش با استفاده از مدل آنتروپی بررسی و نسبت به تهیه ماتریس آنتروپی و در نهایت نقشۀ پهنهبندی فرسایش اقدام شد. یافتهها نشان میدهند که شیب 81/27 درصد، سنگشناسی 51/16 درصد، درصد پوشش گیاهی 74/15 درصد، بارندگی متوسط سالیانه 52/15 درصد، نوع کاربری 41/14 درصد و بافت خاک 01/10 درصد در ایجاد رخسارههای فرسایشی منطقه تأثیرگذار بودهاند. همچنین در نقشۀ پهنهبندی 5/64 درصد از منطقه در محدودۀ فرسایش متوسط و شدید قرارگرفته است. از آنجا که رخسارههای آبراههای و تا حدودی شیاری در تمام پهنههای فرسایش کم، متوسط و شدید حضور دارند، بایستی با حفاظت از پوشش گیاهی و اعمال کاربریهای مناسب در شیبهای بالا از گسترش رخسارههای شیاری و آبراههای و تبدیل آنها به رخسارههای با پتانسیل فرسایشی بالا، جلوگیری کرد.
آنتروپی
فرسایش
ژئومورفولوژی
پهنهبندی
حوضه کند
2020
02
20
85
98
https://gps.gu.ac.ir/article_100315_2c07afa7f8f46f22d799d7818ecbe532.pdf
مجله آمایش جغرافیایی فضا
2538-5739
2538-5739
1398
9
34
تحلیل خشکسالی و ترسالی اقلیمی در حوضه آبریز دره رود اردبیل با استفاده از آماره خودهمبستگی فضایی
مجتبی
فریدپور
بتول
زینالی
صیاد
اصغری
اردوان
قربانی
خشکسـالی بهدلیل گسـتردگی و تبعـات کوتـاهمـدت و بلندمدت همه جانبهی آن، از مهمترین بلایای طبیعی محسوب میشود. در تحقیق حاضر جهت تشخیص و تحلیل خشکسالی و ترسالی در حوضه آبریز دره رود واقع در شمال غرب ایران، از دادههای بارندگی سالانه 38 ایستگاه بارانسنجی و سینوپتیک در یک دوره زمانی 25 ساله (91-1990 تا 15-2014) استفاده شد. ابتدا با استفاده از شاخص SPI با توزیع مناسب گاما و شاخص خشکسالی Deciles، دورههای خشکسالی و ترسالی منطقه موردمطالعه شناسایی شدند. ایستگاههای موردمطالعه ازلحاظ همگنی با استفاده از روش تحلیل خوشهای سلسله مراتبی در سه کلاس همگن از نظر خشکسالی قرار گرفتند. در ادامه نتایج خشکسالی با روش کریجینگ ساده، مدل نیم پراشنگار کروی و با کمترین خطای RMS، در محیط نرمافزار ArcGis پهنهبندی گردید. واریوگرام تهیهشده، جهت انجام تحلیل فضایی خشکسالی، به یاختههایی به ابعاد 1×1 کیلومتر تعمیم داده شد. بهمنظور تبیین الگوی حاکم بر خشکسالی در منطقه از آمارههای سراسری و موضعی موران در حکم رویکردهای تحلیل اکتشافی دادههای فضایی استفاده شد. نتایج حاصل از بررسی شاخص موران نشان داد که توزیع فضایی حاکم بر خشکسالی در منطقه از یک الگوی خوشهای با تمرکز بالا پیروی میکند بهطوریکه در طول دوره آماری مقدار بهدستآمده از شاخص موران مثبت و نزدیک به یک (Moran's I>0/95) میباشد. همچنین با توجه به مقادیر بالای امتیاز استاندارد Z و صفر بودن مقدار P-Value، معنیدار بودن توزیع خوشهای خشکسالی اثبات میگردد. درنهایت از آماره عمومی G جهت شناسایی الگوهای فضایی حاکم بر خشکسالی استفاده شد. نتایج نشان داد که شرق و شمال شرق منطقه دارای الگوی خشکسالی بسیار شدید میباشد که سطح معنیداری آن برابر با 99/0 میباشد.
شاخص SPI
شاخص Deciles
زمینآمار
خودهمبستگی فضایی
آماره عمومی موران
2020
02
20
133
152
https://gps.gu.ac.ir/article_100317_b9eb170e8a4b6bef9d22f24da2de9055.pdf
مجله آمایش جغرافیایی فضا
2538-5739
2538-5739
1398
9
34
مکانیابی پناهگاههای عمومی و چند منظوره با رویکرد پدافند غیر عامل (مطالعه موردی: شهر اردبیل)
محمد حسن
یزدانی
مهدی
پارسای مقدم
افشار
سیدین
با توجه به موقعیت استراتژیک ایران در منطقۀ خاورمیانه و تهدیدات مستمر کشورهای همسایه و غیر همسایه، متأسفانه پروژهها و تأسیسات اقتصادی و زیربنایی بدون ملاحظات دفاعی و امنیتی به صورت یک هدف عریان و تهدیدی قابل دسترس دشمن و هر تهاجمی استقرار یافته است.یکی از اصول پدافند غیرعامل ساخت پناهگاه در جهت کاهش آسیبها در حوزۀ انسانی است، اما آنچه که در این بین مهم مینماید، موقعیت محدودههای مورد نظر جهت ساخت پناهگاههای عمومی است. ازاینرو، این پژوهش به روش کاربردی و توسعهای با هدف مطالعه و بررسی برای مکانیابی پناهگاه از منظر پدافند غیرعامل برای شهر اردبیل، 11 شاخص تأثیرگذار در قالب 3 مؤلفه «ویژگیهای کالبدی»، «شرایط شهر در وضعیت جنگ»، «معیارهای محیطی- طبیعی» انتخاب شدند و ضرایب اهمیت هر یک از این شاخصها با بهکارگیری فرایند تحلیل شبکهای مورد سنجش قرار گرفت. همچنین، سطح شهر بر اساس شاخصهای مذکور جهت احداث پناهگاهها با تولید لایههای اطلاعاتی و از طریق همپوشانی لایهها، توسط نرمافزار GIS، ارجحترین مکانها جهت سایتهای پناهگاهی در شهر اردبیل مشخص گردید. یافتهها حاکی از این است که بیشترین میزان ضریب اهمیت به معیار" فاصله از مراکز مورد هدف دشمن (214/0) و کمترین میزان ضریب اهمیت به معیار "فاصله از گسل (042/0) تعلق گرفت. نتایج ارزیابیهای صورت گرفته بر اساس معیارهای مختلف پهنههای مرکزی، شرقی و شمال شرقی شهر اردبیل مناسبترین نقاط برای احداث پناهگاههای چند منظوره از منظر پدافند غیرعامل هستند؛ لذا با توجه به پهنههای بهینه مشخص شده، 8 سایت پیشنهادی برای استقرار پناهگاه چندمنظوره در محدودۀ مورد مطالعه مشخص شد و با استفاده از مدل TOPSIS به اولویتبندی این مراکز اقدام شد که نتایج این رتبهبندی نشان داد که پایگاه شماره 1، 6 و 5 بالاترین قابلیت و پایگاه شماره 7 کمترین قابلیت را برای استقرار پناهگاه چندمنظوره دارا ند.
مکانیابی
پناهگاههای عمومی
پدافند غیرعامل
تحلیل شبکه
شهر اردبیل
2020
02
20
153
172
https://gps.gu.ac.ir/article_102601_cb02a07817bbe3d6b62df518f2acf853.pdf
مجله آمایش جغرافیایی فضا
2538-5739
2538-5739
1398
9
34
سنجش و ارزیابی اثرات و ارتباطات بین ژئوتوریسم و توسعۀ روستایی مطالعۀ موردی: روستاهای پیرامون کال سردر در شهرستان طبس
سید راشد
صفوی
حسن
اروجی
محمد
علیزاده
احسان
زمانیان
ژئوتوریسم، یکی از گونههای حفاظتمحور، آموزشی و مسئولانۀ گردشگری به شمار میرود به دنبال ترویج ارزشهای میراث زمین و کمک به توسعۀ جوامع محلی است و مناطق روستایی یکی از مقصدهای مهم ژئوتوریسم محسوب میشود. شکلگیری ژئوتوریسم در مجاورت مناطق روستایی، میتواند موجب شکلگیری ارتباط بین ژئوتوریسم، گردشگران و فعالیتهای ژئوتوریستی با روستاها گردد و این امر در ایحاد تعاملات بین روستاها و ژئوتوریسم و اثرات مختلف ژئوتوریسم بر این روستا بسیار مؤثر است، لذا ضرورت بررسی ارتباطات و تعاملات بین روستا با ژئوتوریسم اجتنابناپذیر است. طبس یکی از مناطق مهم ژئوتوریسم کشور بوده و درۀ کال سردر در شرق طبس، یکی از مکانهای ژئوتوریستی است که ژئوسایتهای متعددی دارد. این دره در مجاورت روستاهایی مانند خرو علیا و سفلی، نیاز و مهربانی قرار گرفته است. در این پژوهش کاربردی، از طریق داده های کتابخانهای و میدانی، به ارزیابی ژئوسایتها و نگرشهای مردم پرداخته شده است. نمونه آماری شامل 384 گردشگر ورودی به منطقه و 66 نفر از جامعه روستایی و 10 نفر از کارشناسان حوزه ژئوتوریسم است. تجزیه و تحلیل بخش ارزیابی ژئوتوریسم از طریق روش ارزیابی فاسیلاس و ارزیابی ارتباطات و نگرشهای مردم و گردشگران نسبت به ژئوتوریسم از طریق آزمونها و تحلیلهای آماری، انجام شده است. نتایج نشان میدهد که کال سردر دارای توانهای ژئوتوریستی بالایی است اما میزان آگاهی مردم و گردشگران نسبت به توانهای ژئوتوریستی نسبتاً پایین است و انگیزۀ مسافرت بیشتر گردشگران نیز تفرج و تفریح در آبهای گرم معدنی کال سردر است، همچنین گردشگران برای تأمین خدمات و نیازهای خود کمتر به روستاهای پیرامون مراجعه میکنند و مشارکت مردمی در ژئوتوریسم ضعیف است. بر همین منوال اثرات اقتصادی ژئوتوریسم و میزان تأثیرپذیری روستا از ژئوتوریسم نیز اندک و محدود است. در مجموع این پژوهش، از نظر حوزه ژئوتوریسم و روابط اجزای ژئوتوریسم، گام مهمی در پیوندهای ژئوتوریسم روستای برداشته است.
ژئوتوریسم
توسعۀ روستایی
شهرستان طبس
دره کال سردر
2020
02
20
173
194
https://gps.gu.ac.ir/article_102609_21c6c9d845801e5230e5bcc3df4f8ba7.pdf
مجله آمایش جغرافیایی فضا
2538-5739
2538-5739
1398
9
34
شناسایی و تحلیل عوامل تأثیرگذار شکاف دیجیتال در توسعۀ پایدار تبریز 2018
شهریور
روستایی
محمدرضا
پورمحمدی
بهزاد
رنجبرنیا
تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات به عنوان پدیدهای جامع و فراگیر در طیف کامل فعالیتهای بشری از کاربردهای شخصی گرفته تا فعالیتهای اقتصادی و سیاسی و در نهایت امر توسعه بسیار تأثیرگذار است. با اینحال، چنین تأثیرگذاری در صورت انتشار نامتوازن تکنولوژیهای نوین اطلاعاتی و ارتباطی در بین افراد جامعه، به صورت سازنده و در راستای توسعه عمل نمیکند، که چنین توسعۀ نامتوازنی، باعث ایجاد شکاف دیجیتال در جامعه میشود. در این راستا، هدف تحقیق حاضر شناسایی مؤلفههای کلیدی تأثیرگذار شکاف دیجیتال بر توسعۀ پایدار شهر تبریز است. روش به کار گرفته شده در این پژوهش توصیفی، تحلیلی، علی و رویکرد حاکم بر آن پیمایشی است. این مقاله در صدد آن است که با دیدی سیستماتیک و ساختاری تمامی عوامل دخیل در مانع شدن شکاف دیجیتال در توسعه را مورد بررسی و تحلیل قرار دهد و عوامل تأثیرگذار در این فرآیند را شناسایی کند. در این راستا، متغیرهای شکاف دیجیتال و توسعۀ پایدار در نرمافزار MiCMac با استفاده از نظرات 30 متخصص و کارشناس تحلیل گردید و عوامل تأثیرگذار و تأثیرپذیر مشخص گردید. بر اساس نتایج به دستآمده در این پژوهش، متغیر امکانات محلی بیشترین تأثیرگذاری و کمترین تأثیرپذیری را در بین دیگر متغیرها داراست و متغیرهای مهارتهای اطلاعاتی و دخالتهای مدیریتی در ردههای بعدی قرار میگیرند. متغیر مهارتهای اطلاعاتی در کنار متغیرهای وضعیت اقتصادی و محل جغرافیایی بیشترین تأثیرگذاری و همچنین بیشترین تأثیرپذیری را در بین دیگر شاخصها دارا بودند. متغیرهایی که کمترین تأثیرگذاری و بیشترین تأثیرپذیری را در بین دیگر متغیرها دارا بودند شامل ارتباطات اجتماعی، دانش زبان و ... میشوند. در نهایت متغیرهای جنسیت و نوجوانان به عنوان متغیر مستقل شناسایی شدند که دارای کمترین تأثیرگذاری و کمترین تأثیرپذیری هستند. بر این اساس، سیاستگذاری توانمندسازی همۀ اقشار جامعه از لحاظ فراگیری مهارتهای استفاده از تکنولوژیهای اطلاعاتی و ارتباطی به عنوان مهمترین پیشنهاد تحقیق حاضر شناسایی گردید.
شکاف دیجیتال
تحلیل ساختاری
توسعۀ پایدار شهری
تبریز 2018
2020
02
20
1
16
https://gps.gu.ac.ir/article_106002_27153bf9016d9de5c741f5ff1321f12e.pdf
مجله آمایش جغرافیایی فضا
2538-5739
2538-5739
1398
9
34
سنجش مطلوبیت مبلمان خیابانی شهر ارومیه با رویکرد جنسیتی
علیرضا
سلیمانی
ائلناز
ضرغامی سلطان احمدی
پروانه
دیوبند
بررسی کیفیت طراحی عناصر شهری در دورههای مختلف تاریخی و همچنین تأثیرات آنها بر گروههای مختلف سنی و جنسی بهمنظور طراحی هوشمند مبلمان های شهری از اهمیت خاصی برخوردار است، هدف از این پژوهش سنجش کیفیت مبلمان خیابانی در ارومیه بر اساس قدمت خیابان و همچنین نگرش جنسیتی است. در این راستا سه خیابان امام و کاشانی و 8 شهریور که متولد دورههای زمانی پهلوی اول، دوم و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی است با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و به کمک آمار استنباطی مورد بررسی قرار گرفتند. جامعۀ آماری در این پژوهش شهروندانی هستند که تجربۀ حضور در هر سه خیابان را داشته و حجم نمونه 450 نفر بوده است.جهت تحلیل و رتبهبندی شاخصها با توجه به نوع دادهها از آزمون ناپارامتریک فریدمن استفادهشده و جهت سنجش تفاوت در ادراک محیط و انتخاب مبلمان بین زنان و مردان از آزمون من ویتنی استفاده گردیده است. در تحلیل میزان اهمیت شاخصها در کیفیت مبلمان خیابان چنین استنتاج شده است که شاخص گوناگونی در طراحی مبلمان شهری بیشترین تأثیر داشته و بررسی ارتباط بین قدمت خیابانها و کیفیت مبلمان آنها نشان داد که با نزدیکی و مجاورت به مرکز شهر و خیابانهای پهلوی اول میزان مطلوبیت کیفیت بصری در شاخصهای گوناگونی، خوانایی، رنگ تعلق و تناسبات بصری در خیابان شهری افزایشیافته است؛ همچنین نتایج تحقیق نشان داد که زنان و مردان در ادراک محیط و انتخاب مبلمان خیابانی تفاوت معنیداری دارند، لذا در تحقیقات آینده طراحی متناسب با تفاوتهای جنسی در فضاهای شهری الزامی است.
تفاوتهای جنسیتی
طراحی شهری
مبلمان خیابانی
ارومیه
2020
02
20
195
208
https://gps.gu.ac.ir/article_106013_8fd4bf65fdad7bb6be4d1ecff100f938.pdf
مجله آمایش جغرافیایی فضا
2538-5739
2538-5739
1398
9
34
پتانسیل سنجی انرژی باد جهت تعیین مکان بهینه برای احداث توربینهای بادی در استان مازندران
غلامرضا
جانبازقبادی
امروزه بهکارگیری انرژیهای نو، بهجهت فراوانی و تجدید پذیری، پاک بودن، قدرت بازدهی بالا و اقتصادی بودن، مورد توجه کشورهای مختلف جهان قرار گرفته است. انرژی باد، به دلیل جایگاه ویژهاش در بین انرژیهای تجدیدپذیر جایگزین مناسبی برای سوختهای فسیلی و حفظ آن برای نسل آینده خواهد بود. هدف از این پژوهش، تحلیل انرژی باد و برآورد پتانسیل آن و تهیه نقشههای پهنهبندی شاخصهای سرعت و تولید انرژی، جهت تعیین مکان مناسب برای احداث نیروگاه ها در مناطق مستعد و بادخیز استان مازندران است. برای این منظور با جمعآوری دادههای سرعت و جهت وزش باد، 5 ایستگاه سینوپتیک هواشناسی استان، در طی سالهای آماری (2006-2009) میلادی که در فاصلههای زمانی 3 ساعته در ارتفاع 10 متری ثبت شدهاند استفاده گردید. مشخصات سرعت و جهت باد و پارامترهای تابع توزیع احتمال ویبول آن تعیین گردید و سپس پتانسیل و چگالی توان باد ایستگاه های استان محاسبه گردیدند. در این تحقیق، با استفاده از نرمافزار ویندوگرافر (windographer) به تجزیه و تحلیل انرژی باد و ترسیم گراف و نمودارها پرداخته شد و در نهایت با استفاده از نرمافزار GIS، نقشههای رقومی و پهنهبندی شاخص های سرعت و انرژی باد ترسیم گردید. نتایج نشان می دهد،ایستگاه بلده نور با دارا بودن سرعت و چگالی قدرت باد تقریبا بالا، از توانی بالغ بر 300 وات بر متر مربع برخوردار است، لذا مکان مناسبی برای نصب توربینهای بادی جهت استحصال انرژی، بهخصوص در فصول گرم سال در استان بهشمار میرود.
انرژیهای نو
پتانسیل انرژی باد
توربینهای برق بادی
استان مازندران
2020
02
20
209
224
https://gps.gu.ac.ir/article_106014_baa85dedaacbcb191d095bd3abee1015.pdf
مجله آمایش جغرافیایی فضا
2538-5739
2538-5739
1398
9
34
بررسی پراکنش فضایی شاخصهای توسعۀ پایدار شهری-روستایی با تأکید بر شاخصهای آموزشی در پهنۀ استان گلستان
محمدباقر
مسعودی
ابراهیم
معمری
فرهاد
معمری
این پژوهش با هدف پایش نابرابری فضایی براساس شاخصهای آموزشی در پهنۀ استان گلستان صورت پذیرفته است. برای نیل به این مهم از 22 گویه آموزشی با توجه به آمار و اطلاعات موثق و معتبر سالنامۀ آماری استفاده گردید. روش گردآوری اطلاعات از نوع کتابخانهای-اسنادی بوده که با استفاده از تکنیکهای تصمیمگیری چند معیاره VIKOR و SAW مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. ابتدا نحوۀ پراکنش جمعیت و توزیع شاخصهای آموزشی بر اساس تکنیکهای آنتروپی نسبی و ضریب جینی مورد ارزیابی قرار گرفته است، همچنین در محاسبۀ همبستگی بین متغیرهای جمعیت و شاخصهای آموزشی در شهرستانهای استان گلستان از تکنیک آماری اسپیرمن و برای نمایش فضایی- مکانی شاخصها از نرمافزار ARC GIS 9.3 استفاده گردید. نتایج بهدست آمده از ضریب آنتروپی نشان میدهد که پراکنش جمعیت با امتیاز (0.8877) و ضریب جینی با امتیاز (صفر)، بیانگر پراکنش متعادل و متناسب جمعیت در سطح شهرستانهای استان گلستان است. یافتههای بهدست آمده از تکنیکهای ویکور و ساو مشخص میکند که توزیع شاخصهای آموزشی در استان گلستان بسیار ناهمگون و نابرابر است به گونهای که شهرستان گرگان با امتیاز (725/0) و شهرستان مراوهتپه با امتیاز (016/0) بهترتیب بهعنوان برخوردارترین و محرومترین شهرستانهای استان هستند که اختلاف فاحشی بین آنها وجود دارد، همچنین میزان همبستگی بین پراکنش جمعیت و رتبۀ شهرستانها با ضریب همبستگی اسپیرمن مورد ارزیابی قرار گرفته است و نتایج بررسی نشان میدهد که شاخصهای آموزشی در سطح شهرستانهای استان گلستان بر اساس عامل پراکنش جمعیت صورت نگرفته است که اینامر نشاندهندۀ عدم مدیریت و برنامهریزی صحیح منطقهای و شهری است. لذا پیشنهاد میگردد، در برنامههای توسعه، اصلاح ساختارهای فضایی با توجه ویژه به بستر محیط طبیعی و ویژگیهای اجتماعی- اقتصادی نظام های فضایی (منطقه، ناحیه، شهر و روستا) در نظر گرفته شود.
برنامهریزی منطقهای
توسعه پایدار
شاخصهای آموزشی
نابرابری فضایی
شهرستانهای استان گلستان
2020
02
20
245
260
https://gps.gu.ac.ir/article_106015_be70b59079853e9e89ba5c0963677d0c.pdf